سیدامیررضا مزاری
چکیده
یکی از مهمترین مسائل فلسفی که همیشه همراه انسان بوده، مواجهۀ انسان با مرگ است. سنتهای مهم فلسفی، همواره بهطور جدی به این موضوع مهم پرداختهاند و تلاش کردهاند تا مرگ را بهعنوان جدیترین دغدغۀ ...
بیشتر
یکی از مهمترین مسائل فلسفی که همیشه همراه انسان بوده، مواجهۀ انسان با مرگ است. سنتهای مهم فلسفی، همواره بهطور جدی به این موضوع مهم پرداختهاند و تلاش کردهاند تا مرگ را بهعنوان جدیترین دغدغۀ انسان، مورد تحلیل قرار دهند. اپیکوریان، بهعنوان یکی از مهمترین سنتهای فلسفی باستان، در صددند تا آموزههای خود در مسألۀ مرگ را با اتکا به خرد انسانی حل کنند. در عین حال مرگ از دوران سنگ تا عصر مدرن، دچار دگردیسی در بافت اجتماعی شده است؛ بهطوری که در عصر مدرن، ترس از مرگ بهعنوان جدیترین مسألۀ مورد توجه فیلسوفان و روانشناسان قرار گرفته است. بهویژه تغییر مفهوم مرگ که بهنوعی در عصر مدرن کاملاً شرمآور تلقی میشود. در حالی که پیش از دوران مدرن، مرگ بهعنوان یک سفر اینجهانی یا آنجهانی تلقی میشد اما اکنون به یک معضل اجتماعی با عارضههای بیشمار تبدیل شده است. در مقالۀ حاضر، سعی شده است که نشان داده شود چگونه آموزههای اپیکوریان را میتوان در عصر مدرن بازخوانی کرد. این بازخوانی، بر این فرض استوار است که استدلالدرمانی توان مواجهۀ مناسب با مرگ را در عصر مدرن دارا است.